الهه بصیر در روزنامه همشهری نوشت: انقلاب اسلامی بر هر موضوعی که الهام گرفته و تقلید از فرهنگ غربی بود، خط بطلان کشید؛ از نحوه پوشش گرفته تا چیدمان خانههای اعیاننشین و حتی مهمانیهای آنچنانی که تا پیش از آن جایی در فرهنگ اصیل ایرانی نداشت. اما رد پای تقلید از غرب همچنان در پوشش زنان دهه شصتی دیده میشد.
آن موقع مانتوهای گشاد و رنگارنگی مد شده بود که قدشان تا مچ پا میرسید. این مانتوها آنقدر گشاد و بلند بودند که اگر کسی آنها را به تن میکرد و به کوچه و خیابان میرفت، آن هم در دورهای که گرایش به چادریشدن بسیار پررنگ شده بود، مورد سرزنش قرار نمیگرفت؛ مانتوهایی که در عین سادگی برای خودشان با دنیایی تغییرات ریز و درشت همراه بودند که بنا بر سلیقه مخاطب اعمال میشدند.
بعضی از آنها جیبهای بزرگی داشتند؛ آنقدر بزرگ که به خنده با خورجین موتورهای گازی قیاس میشدند. برخی دیگر آستین پفی بودند؛ یعنی آستینشان از سرشانه چندین و چند چین خورده و یک پف بزرگ روی شانه نشانده بود که گاهی ارتفاع آن تا نزدیک گوش میرسید و سر و گردن را در پف آستینها پنهان میکرد.
برخی دم آستینشان با دکمه جمع میشد و برخی دیگر مچدوزی شده بودند؛ مانند سرآستین پیراهنهای مردانه. در این میان، اما همهشان یک وجه مشترک داشتند؛ آن هم اپلهای بزرگی بود که به سرشانه مانتو میدوختند تا کمکی باشد برای نگهداشتن این مانتوی چند سایز بزرگتر روی شانههای چند سایز کوچکتر؛ اپلهایی که از مد غربی به یادگار مانده بودند؛ از مد دهه ۶۰ میلادی. شاید این اپلها تنها بارقههای تقلید از مد غربی بودند که رد پایشان در سادهگرایی این دهه سراسر تغییر باقی مانده بود.
حالا که تصویری از آن مانتوهای دلبر با اندازه غولآسایشان برایتان کشیدیم، بد نیست بدانید که هرکسی این مانتوها را نمیپوشید و به قول معروف مخصوص دخترهای جوان و خانمهایی بود که به تیپزدن اهمیت زیادی میدادند.
شلوارهای دست به گریبان با باد
درباره استایل دهه شصتیِ رامبد و خندوانهایها
بعد از شلوارهای جذب و دمپاگشادی که پیش از انقلاب بسیار محبوب بود و خیلیها آن را سوغات مسافران از فرنگ برگشته میدانستند، نوبت به پوشیدن شلوارهای گشاد مردانه رسید؛ شلوارهای راحتی که انگار آمده بودند تا انتقام جذببودن تیپ قبلی را بگیرند. آنقدر گشاد بودند که اگر هر دو پا را در یک پایشان میکردی باز هم جا اضافه میآمد. به اندازه دوخت چند شلوار پارچه میبردند. اوایل که روی کار آمده بودند خیلیها به تمسخر میگفتند این شلوارها آمدهاند تا هر روز با باد دست به یقه بشوند.
وقتی کسی از این شلوارها میپوشید و سوار موتور گازی میشد، پاچههای شلوارش مثل بادکنک باد میشد و چنان در باد میرقصید که گویی قصد پرواز دارد. برای جمع کردن کمر این شلوارهای پرچین، خیاطها بالایشان چند پیله میگرفتند. به همین دلیل به این شلوارها پیلیسهای یا ۶ پیله میگفتند. شعار مد دهه شصتیها، سادگی و سادهگرایی بود. این شلوارهای تکرنگ راحت به خوبی مقید بر شعار پوشش این دوره بودند؛ با آن رنگهای عمدتا متمایل به خانواده قهوهای که در دوره قبل کمتر به آن توجه میشد.
بعدها که شلوارها راه تعادل را در پیش گرفتند و نه به جذبی شلوارهای پیش از انقلاب بودند و نه به گشادی شلوارهای دههشصتی، شلوار پیلیسهایها رفتند در صندوقچه خاطرات و هر بار که کسی یادشان میکرد لبخند گشادی بر صورتش نقش میبست؛ به گشادی همان شلوارهای ۶ پیله.
بهطور کلی خصوصیت بارز استایل افراد در دهه شصت را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
شلوار دمپاگشاد
یقه خرگوشی
چند دکمه اول یقه معمولا باز بود
پیراهنهای گلگلی و طرحدار
شلوارهای پلیسه (معروف به ۶ پلیسه)
کت و شلوار براق
اپُل
پشتِ مو
کاپشنهای بادی
کت و شلوار سفید
پدیدهی مُد و مُدگرایی